گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ اکبر صفرزاده؛ زنجیره صادرات در هر کشوری زمانی به درستی شکل میگیرد که تمامیاجزاء آن در نهایت دقت و فراست به نحوی در کنار هم قرار گیرند که هر کدام از این اجزاء در قالب مکملهایی همافزا یکدیگر را تقویت کنند. کوچکترین انفصال در هر کجا و در هر مقطع زمانی این زنجیره، منجر به عدم شکلگیری صادرات درست و اصولی خواهد شد.
محقق شدن سینمای صادراتی نیز از این امر مستثنی نیست. این سینما زمانی میتواند صادراتی باشد که نویسنده، کارگردان، بازیگر، موزیسین و... صادراتی و مولف داشته باشد. افرادی که بتوانند در حوزه کاری خود اقدام به تالیف کنند و به عنون مولف اثر انگشت خود را پای محصول فرهنگی اشان بر جای بگذارند.
غیرکپی بودن و صادراتی بودن لازم و ملزوم یکدیگرند، هیچ محصول فرهنگی کپی شدهای قابلیت صادرات ندارد، کسی که بخواهد یک محصول فرهنگی را کپی و صادر کند نه از صادرات چیزی میداند نه از قوانین حاکم بر محصولات فرهنگی.
میتوان با یک موضوع واحد چند روایت مختلف و جذاب را تولید و صادر کرد اما کپی از روی آثار دیگران هیچ جایگاهی در صادرات ندارد و اساسا قوانین کپی رایت حاکم بر دنیا این اجازه را به هیچ فردی نمیدهد.
در سالهای گذشته برخی از تولیدات سینما و تلویزیون ایران به طور کامل کپیبرداری از روی آثار دیگران بوده است. این تولیدات به غیر از مصرف داخلی هیچ ارزش دیگری ندارند و تولید شدن یا نشدن آنها هیچ کمکی به اقتصاد فرهنگی این مملکت نکرده و نخواهد کرد.
سینماگرانهالیوود خیلی زودتر از سینما گران دیگر کشورهای دنیا فهمیدند که اگر بخواهند جای خود را در بازارهای صادراتی حفظ کنند باید آثاری اورژینال و تالیفی به مخاطبان خود ارائه دهند؛ از این رو داستانهای جذابی که در قالب کتاب منتشر شده بود را مورد توجه قرار دادند و آنها را به فیلم تبدیل کردند.
بسیاری از فیلمهای موفق سینمای دنیا آثاری هستند که از روی کتابهای موفق اقتباس شده اند. این مساله نشان دهنده این واقعیت بسیار مهم و قابل توجه است که ما برای داشتن یک سینمای صادراتی به چه میزان به نویسندههای موفق و کتابهای تالیفی پرمخاطب نیاز داریم.
شبکههای تلویزیونی هر کشوری چه دولتی باشند چه خصوصی موظف هستند از کالاهای فرهنگی با ارزش در قالب پخش تیزر یا آنونس رایگان حمایت کنند و نویسندههای مولف را به مردم بشناسانند. کالای فرهنگی با ارزش در حوزه نشر میتواند آن دسته از کتابهایی باشد که نویسندهای ایرانی داشته و با رویکرد صادرات منتشر شده باشد.
در این راستا میتوان گفت هر کتابی که «ترجمه نیست» و توسط یک نویسنده ایرانی با رویکرد صادرات به رشته تحریر درآمده باید مورد حمایت حداکثری شبکههای تلویزیونی قرار گیرد و تیزر و آنونس معرفی این کتابها و نویسندههای آن در گستردهترین شکل ممکن از این شبکهها پخش شود.
متاسفانه در حال حاضر اغلب کتابهایی که روی ویترین کتابفروشیها قرار میگیرد ترجمه هستند و تعداد کتابهای تالیفی و صادراتی ما بسیار کم است.